برای خودت دعا کن :
کــه آرام باشی وقتی طوفان می آید تو همچنان آرام باشی تا طوفان از آرامــش تــو آرام بگیردــ
تــا صــبور باشی آنقدر صــبور تا بالاخره ابرهای سیاه آسمان کنار بروند وخـورشیـد دوباره بتابدــ
تــا خـورشیـد رابـهتر بشناسی بتوانی هم صحبتش باشی و صبح ها برایش نــان تــازه بگــیری
سر سفره خورشـید بنشینی و چای آسمـانـی بنوشـی...
تــا همه ی شب هایت مــاه داشته باشد چون در تاریکی محض راه رفتن خیـلی خطرناک است
مــاه چراغ کوچکی است که روشـن شـده تا جلـوی پایت را ببینی...
تــا همیشه جلوی پایت را ببینی آخر راهی که باید بروی خیلی طولانی است خــیلی چاله چوله
دارد دام های زیادی در آن پهن شده است و باریکه های خطرناکی داردــ...
تــا پاهایت خسته نشوند وبتوانی راه بیایی چون هــر جای راه بایستی مــرده ای و مرگی که با
وجود نفس کشیدن به سراغ آدم بیاید خیلی دردناک است هیــچ وقــت خودت را به مردن نــــزن
برای خودت دعا کن که زنده بمانی باید همیشه با خـداوند در تماس باشی تا به تو بیداری دهد
بیداری هایی آمیخته باروشـنایـی صــدا نــور حـرکت توباید از خـداوند شادمانی طلب کنی همیشه
سهمت را بخواه و بیشتر از آنـچه که به تو شادمانی ارزانی مـی شود در دنیا شــادمـانـی بیافرین
تا دیگران هم سهمشان را بگیرند ...